دلنوشتهای برای نسلی که ناامید، سرخورده و وطندوست است
سال گذشته برای من نه فقط یک سال سخت، که سالِ فتحِ پوچی بود که حکومتِ مزدورِ آخوندی با نادانی و تصمیمات کورِ خود زندگیِ میلیونها نفر را به بازی گرفت آنهایی که باید حافظِ اقتصاد و امنیت مردم میبودند همان سرانِ عمامهبهسر با سیاستهای جنگطلبانه کشور را به پرتگاه کشاندند نتیجهاش اقتصادِ لهشده، ریالِ بیارزش و صفهایی که هر روز طولانیتر میشوند
تحلیل کوتاه اما تلخ
تصمیمگیری بدون شناخت پایهای از اقتصاد باعث فروریختن تولید و سرمایهگذاری شد جنگ و سیاست خارجی نامعقول منابع محدود را نابود کرد و تورم و فقر را تشدید نمود سیستم اجتماعی-اقتصادی فروپاشیده جمعیت زیر خط فقر و بیکاری ساختارشکن توازن اجتماعی را برهم زده است سیستم آموزشی بهمثابهٔ ماشین شستوشوی مغز به جای پرورش فکر انتقادی و مهارتهای واقعی نسلی تولید میکند که سرخورده، ناامید و بیانگیزه است
من مانند هزاران ایرانی دیگر کولهباری از آرزوها بستم و برای داشتن یک زندگی معمولی و شرافتمندانه مجبور شدم خانه و وطن را ترک کنم این مهاجرت اجباری محصول ساختار فاسد و تصمیمسازی غیرمسئولانه است نه انتخاب آزاد انسانها
این متن نه شعر غمگین که اعتراض تحلیلی است به صراحت میگویم رژیم مزدور آخوندی مسئول این ویرانیهاست وقتی سران عمامهبهسر منافع ملی را قربانی قدرتبازی و منافع باندی میکنند نام دیگری جز خیانت به سرنوشت مردم نمیتوان نهاد باید نامها را خواند، سیاستها را نقد کرد و مسئولیتپذیری را طلب نمود بدون ملاحظه
درخواست من ساده است عدالت اقتصادی، آموزش واقعی و توقف سیاستهای تباهکننده اگر این خواستهها تحقق نیابد تنها چیزی که باقی میماند زنجیرهای از رنج و مهاجرت نسلها خواهد بودن.
این رژیم مزدور و عمامهبهسر روزبهروز اعتبار و پایههای خود را نابود میکند و هر تصمیمِ ناپخته و فسادآلود، تنها مسیر سقوطش را هموارتر میکند آینده از آنِ کسانی است که حاضرند از این زخمها عبور کنند و نسلی بسازند که آزادی، عدالت و زندگی شرافتمندانه حق مسلمشان باشد وقتی این ساختار پوسیده فرو بریزد، دیگر هیچ مانعی بر سر راه رشد و پیشرفت نسلهای آینده نخواهد بود و آنها خواهند توانست زندگی بهتر، امنتر و امیدوارانهای بسازند که ما فقط خوابش را داشتیم.
#حقوق_بشر
#آزادی
#اقتصاد_ویران
#نسل_ناامید
#اعتراض_مردق