جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تأسیس تاکنون همواره به دلیل سرکوب و تبعیض علیه پیروان ادیان مختلف مورد انتقاد سازمانهای حقوق بشری قرار گرفته است. این تبعیضها از محرومیتهای اجتماعی و آموزشی تا بازداشت و اعدام رهبران مذهبی گسترش دارد.
از نخستین روزهای استقرار جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، آزادیهای مذهبی و حقوق پیروان ادیان مختلف به شدت تحت محدودیت قرار گرفت. قانون اساسی جدید، اسلام شیعه دوازدهامامی را مذهب رسمی معرفی کرد و سایر ادیان را تنها بهطور محدود به رسمیت شناخت. با این حال، در عمل، حتی پیروان ادیان رسمی نیز با تبعیض و سرکوب روبهرو شدند. این روند در طول چهار دهه گذشته به صورت سیستماتیک ادامه یافته و امروز یکی از اصلیترین محورهای انتقاد بینالمللی علیه جمهوری اسلامی است.
چارچوب قانونی و محدودیت های ساختاری
قانون اساسی جمهوری اسلامی آزادی مذهب را تنها به صورت محدود برای مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان تضمین میکند. در مقابل، پیروان سایر ادیان، مانند بهاییان، به رسمیت شناخته نمیشوند. این محدودیت قانونی به حکومت اجازه داده است تا سیاستهای تبعیضآمیز و سرکوبگرانه را علیه این گروهها توجیه کند.
بخش تاریخی : از ۱۳۵۷ تا امروز
پس از انقلاب ۱۳۵۷، بسیاری از رهبران مذهبی غیرشیعه تحت فشار قرار گرفتند و فعالیتهای مذهبی آنها محدود شد. در دههی ۱۳۶۰، بهاییان به طور گسترده سرکوب شدند: دهها تن از رهبران جامعه بهایی اعدام یا ناپدید شدند و هزاران نفر از کار و تحصیل محروم شدند. همچنین کلیساهای فارسیزبان بسته شدند و نوکیشان مسیحی به شدت تحت پیگرد قرار گرفتند.
در دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰، فشارها بر جوامع سنی و دراویش گنابادی افزایش یافت. اهل سنت با وجود جمعیت میلیونی در ایران، اجازه ساخت مسجد در پایتخت را نیافتند. در همین دوره، محدودیتهای امنیتی علیه زرتشتیان و یهودیان نیز ادامه داشت و بسیاری از آنان به دلیل فشارها مجبور به مهاجرت شدند.
دهه ۱۳۹۰ شاهد موج جدیدی از بازداشت نوکیشان مسیحی و تخریب اموال بهاییان بود. در سالهای اخیر نیز با اعتراضات اجتماعی، فشارها بر گروههای مذهبی افزایش یافت و تجمعات مذهبی غیرشیعه به عنوان تهدید امنیتی تلقی شد. اکنون پس از گذشت بیش از چهار دهه، تبعیض مذهبی در ایران نه تنها کاهش نیافته، بلکه به بخشی جداییناپذیر از سیاستهای حکومتی تبدیل شده است.
سرکوب بهاییان
بهاییان بزرگترین اقلیت مذهبی غیررسمی ایران هستند و بیشترین فشارها را تحمل کردهاند. از ممنوعیت تحصیل در دانشگاه تا مصادره اموال شخصی و تخریب قبرستانها، حکومت سیاستی آشکارا تبعیضآمیز علیه این جامعه دنبال میکند. بازداشت رهبران مذهبی بهایی و صدور احکام سنگین برای آنان نمونهای روشن از نقض آزادی مذهب است.
مسیحیان و نوکیشان مسیحی
هرچند ارامنه و آشوریان اجازه برگزاری مراسم دارند، اما تحت کنترل شدید هستند. فشار اصلی بر نوکیشان مسیحی وارد میشود. کلیساهای خانگی به شدت سرکوب میشوند و بسیاری از نوکیشان به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به حبسهای طولانی محکوم شدهاند. این محدودیتها عملاً آزادی انتخاب دین را از شهروندان ایرانی سلب کرده است.
یهودیان و زرتشتیان
یهودیان و زرتشتیان نیز با وجود شناسایی رسمی، در عمل با محدودیتهای اجتماعی، امنیتی و آموزشی مواجهاند. جامعه یهودی تحت نظارت دائمی نهادهای امنیتی قرار دارد و هرگونه ارتباط با اسرائیل میتواند پیامدهای سنگینی برای آنها داشته باشد. زرتشتیان نیز در زمینه تحصیلات و حضور در عرصههای حکومتی با تبعیض مواجهاند.
سنی ها و دیگر فرق اسلامی
اهل سنت، که جمعیت قابل توجهی در ایران دارند، از داشتن مساجد مستقل در تهران محروماند. بسیاری از روحانیون سنی بارها بازداشت یا تهدید شدهاند. همچنین دراویش گنابادی بارها هدف حملات نیروهای امنیتی قرار گرفتهاند و تجمعات مذهبی آنان با خشونت سرکوب شده است.
پیامدهای اجتماعی و بین المللی
سیاستهای مذهبی تبعیضآمیز جمهوری اسلامی باعث مهاجرت اجباری هزاران نفر از پیروان ادیان مختلف شده است. این روند به تضعیف بافت فرهنگی و اجتماعی ایران منجر شده و وجهه بینالمللی کشور را به شدت خدشهدار کرده است. گزارشهای سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد، عفو بینالملل و کمیسیون آزادی مذهبی ایالات متحده ایران را در ردیف کشورهایی با بدترین وضعیت آزادی مذهبی قرار میدهند.
نتیجه گیری
نقض حقوق ادیان در جمهوری اسلامی ایران پدیدهای تاریخی، ساختاری و مستمر است. از سال ۱۳۵۷ تا امروز، هیچگاه حقوق مذهبی اقلیتها به صورت واقعی رعایت نشده است. این وضعیت نشان میدهد که آزادی مذهب در ایران نه تنها محدود، بلکه عملاً سرکوب میشود. برای تغییر این وضعیت، اصلاحات بنیادین در نظام حقوقی و سیاسی کشور ضروری است؛ اصلاحاتی که بر پایه احترام به تنوع مذهبی و کرامت انسانی بنا شود.
at مهر ۱۱, ۱۴۰۴
#حقوق_اقلیت_های_مذهبی