۲۱ آبان ۱۴۰۴

اقتصاد ایران؛ کودک با استعداد بدسرپرست

اقتصاد ایران مثل یه کودک با استعداد و باهوشه که متأسفانه سال‌هاست دست پدر و مادر بی‌مسئولیت افتاده، هرکدوم می‌خوان به روش خودش بزرگش کنن، اما هیچ‌کدوم حاضر نیستن واقعاً براش فداکاری کنن. این بچه از همون اول نشونه‌های نبوغ داشت، از منابع طبیعی و نیروی انسانی گرفته تا موقعیت جغرافیایی طلایی، ولی به جای اینکه توی مسیر رشد و شکوفایی قرار بگیره، همیشه قربانی تصمیم‌های اشتباه، بی‌برنامه‌گی و خودخواهی شده. توی قانون اساسی ایران، مخصوصاً توی اصل سوم و بیست‌ونهم، تأکید شده که دولت باید رفاه، عدالت اجتماعی و رفع فقر رو برای همه‌ی مردم تضمین کنه، اما واقعیت اینه که این بندها فقط روی کاغذن، همون‌جور که خیلی از مواد اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر هم برای ما بیشتر شبیه رویاست تا واقعیت. این کودک با استعداد، یعنی اقتصاد ایران، بارها تلاش کرده روی پای خودش بایسته، اما هر بار یه گروه تازه از راه رسیده و به جای کمک، فقط سهم خودش رو خواسته. یه روز تصمیم می‌گیرن با شعار حمایت از تولید، واردات رو ببندن، روز بعد همون‌ها خودشون واردکننده می‌شن! یه روز می‌گن باید پول ملی قوی بشه، فرداش با سیاست‌های بی‌حساب و بی‌پایه، ارزشش رو نصف می‌کنن. مردمی که باید طبق قانون از امنیت شغلی، رفاه و فرصت برابر برخوردار باشن، امروز با چند تا کار نیمه‌وقت هم به زور خرج اجاره‌خونه و نون شب رو درمیارن. این یعنی نقض آشکار حق کرامت انسانی که در ماده‌ی بیست‌وپنجم اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر بهش اشاره شده. اقتصاد سالم مثل یه موجود زنده‌ست که باید با تغذیه‌ی درست، برنامه‌ریزی و مراقبت رشد کنه، اما ما سال‌هاست داریم با بی‌توجهی، دروغ و رانت، ریشه‌هاش رو خشک می‌کنیم. وقتی تصمیم‌گیرها نه از درد مردم خبر دارن و نه از قانون تبعیت می‌کنن، چطور میشه انتظار داشت این کودک استعدادش شکوفا بشه؟ اگر این بچه امروز به جای مدرسه و آموزش، توی خیابون دنبال تکه‌نونی می‌گرده، مقصر خودش نیست، سرپرست‌هاییه که اسم خودشونو گذاشتن مدیر، وزیر، مسئول، اما مسئولیت رو فقط شعار دادن می‌دونن. نجات اقتصاد ایران فقط با عدد و آمار و فرمول ممکن نیست، باید اول وجدان بیدار بشه، قانون اجرا بشه، و انسان دوباره محور تصمیم‌گیری‌ها قرار بگیره. چون اقتصادی که بر پایه‌ی بی‌عدالتی، تبعیض و نابرابری بنا بشه، هرچقدر هم باهوش باشه، آخرش از درون می‌پوسه. ایران هنوز فرصت داره، هنوز می‌تونه، فقط لازمه به جای شعار، قانون رو جدی بگیریم، حق مردم رو ادا کنیم و اون کودک رهاشده رو دوباره به زندگی برگردونیم.

دستمزدها در بحران؛ صدای خاموش کارگران زیر سایه نجومی‌بگیران

در روزگاری که بحران اقتصادی سایه سنگین خود را بر زندگی مردم انداخته، شکاف میان فقیر و غنی به نقطه‌ای رسیده که دیگر نمی‌توان آن را با وعده و شعار پوشاند. در حالی‌که میلیون‌ها کارگر با درآمدی ناچیز، برای بقا می‌جنگند، گروهی از مدیران و صاحبان قدرت همچنان نجومی می‌گیرند و نجومی‌تر تصمیم می‌گیرند. این نابرابری تنها یک عدد در فیش حقوقی نیست؛ بلکه نشانه‌ای از فروپاشی اخلاقی و انسانی در ساختار اقتصادی و سیاسی است.

زخم‌هایی بی‌دارو؛ رنج بی‌پایان بیماران پروانه‌ای در ایران

بیماران پروانه‌ای، کودکانی با پوستی نازک‌تر از نسیم‌اند؛ اما در ایران، این پوست نازک در برابر بی‌تفاوتی و کمبود دارو تاب نمی‌آورد. سال‌هاست که کمبود پانسمان‌های مخصوص و داروهای حیاتی، درد این بیماران را چند برابر کرده است. کودکانی که هر لمس، هر لباس و هر حرکت برایشان به زخمی تازه تبدیل می‌شود، امروز قربانی سیاست‌های دارویی و تحریم‌های بی‌رحمانه‌اند.

کابوس نمره در کمین آرامش دانش‌آموزان

اضطراب امتحان، خستگی ذهنی، و ترس از شکست به یکی از عادی‌ترین کابوس‌های دوران تحصیل در ایران بدل شده است. در نظامی که نمره و معدل، ارزش و شخصیت انسان را تعریف می‌کند، آرامش روانی دانش‌آموزان قربانی فشارهای اجتماعی و خانوادگی می‌شود. این اضطراب نه‌تنها در جسم و ذهن، بلکه در روح کودک رسوخ می‌کند و او را از لذت یادگیری و رشد بازمی‌دارد.

۲۰ آبان ۱۴۰۴

جلسه بازپرسی فائزه هاشمی رفسنجانی؛ آیینه‌ای از عدالت در سایه قدرت

در روز ۹ نوامبر ۲۰۲۵، جلسه بازپرسی فائزه هاشمی رفسنجانی، فعال سیاسی و فرزند رئیس‌جمهور فقید ایران برگزار شد. این جلسه بار دیگر توجه افکار عمومی را به وضعیت آزادی بیان، استقلال دستگاه قضایی و نسبت عدالت با قدرت در جمهوری اسلامی ایران جلب کرد. در جامعه‌ای که گفت‌وگو باید راه نجات باشد، بازپرسی و بازداشت جای نقد و اندیشه را گرفته است.

اقتصاد ایران؛ کودک با استعداد بدسرپرست اقتصاد ایران مثل یه کودک با استعداد و باهوشه که متأسفانه سال‌هاست دست پدر و مادر بی...