کودکهمسری و چندهمسری؛ پدر تباری، فقر و سرنوشت دختران
در سرزمینی که پدر تباری و مردسالاری بر زندگی خانوادهها حکمرانی میکنند، فقر مانند باد سردی بر آتش بیعدالتی میدمد. دختران نوجوان، به دلیل نیاز اقتصادی خانواده و سلطه مردسالار، به ازدواج با مردانی سالخورده و چندهمسر تن میدهند. کودکهمسری نه تنها پایان کودکی، بلکه آغاز چرخهای از تبعیض و فقر است.
فقر خانواده، زمین بازی مناسبی برای سلطه پدر تباری فراهم میکند. خانوادههای محروم، دخترانشان را نه به عشق، بلکه به امید کاهش بار اقتصادی یا دریافت مهریه، به ازدواج با مردانی میسپارند که چندین همسر و فرزند دارند. دختر نوجوان، که هنوز به بلوغ روانی نرسیده، ناچار میشود در خانهای زندگی کند که سلسلهمراتب مردسالارانه حاکم است و هیچ صدای اعتراضی شنیده نمیشود.
فقر، ابزار تحکیم پدر تباری
پدر تباری با تکیه بر نیازهای اقتصادی خانواده، سلطه خود را بر دختر نوجوان تثبیت میکند. چندهمسری، در کنار کودکهمسری، نه فقط یک قرارداد اجتماعی که وسیلهای برای حفظ قدرت اقتصادی مردسالار است. دختران در این چرخه، نه همسر که «راه حل اقتصادی» دیده میشوند، و سکوتشان نشاندهنده اجبار و محدودیت است.
قانون اساسی و تضاد با حقوق کودک
در قانون اساسی ایران، اصولی مانند ۲۰ و ۱۰ بر برابری و حمایت از خانواده تأکید دارند، اما با سلطه پدر تباری و فقر، این اصول در عمل نادیده گرفته میشوند. ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر تأکید میکند که ازدواج تنها با «رضایت کامل و آزادانه طرفین» مجاز است، اما فقر و مردسالاری دختران را به اجبار تن میدهند و حقوق انسانی آنان را نقض میکنند.
فقر، ظلم و تقدس دروغین
کودکهمسری و چندهمسری، در بستر فقر و پدر تباری، شکل عریان نقض حقوق بشر را به خود میگیرد. سنت و قانون، از زندگی و بدن دختران برای حفظ نظم مردسالار و کاهش فشار اقتصادی بهره میبرند. آنجا که فقر، اختیار و آزادی را محدود میکند، دختران قربانی تقدس دروغین خانواده میشوند.
هر دختر حق دارد کودک بماند، حق دارد تحصیل کند و حق دارد انتخاب کند؛ هیچ فقر، هیچ مردسالاری و هیچ سنتی نباید این حقوق را مصادره کند.