حجاب، اختیار و عقلانیت اجتماعی
نگاهی به رویکردهای سنتی در دفاع از حجاب اجباری
در هفتههای اخیر، یکی از مدرسان حوزه علمیه در سخنانی که بازتاب گستردهای در رسانهها داشت، در دفاع از حجاب اجباری اظهار داشت: «چشم زن جذاب را میبیند، دل هوس میکند، اما دست نمیرسد.» وی این سخن را در توضیح “حکم عقل” و ضرورت پوشش زنان بیان کرده و بیحجابی را عاملی برای تحریک و ناکامی مردان دانسته است.
این دیدگاه، هرچند در ظاهر بر پایهی مفاهیم دینی و عقلانی مطرح میشود، اما در عمق خود بر نوعی برداشت سنتی از جنسیت، اخلاق و مسئولیت اجتماعی استوار است. بررسی این نوع استدلالها، ما را به پرسشهای بنیادینی دربارهی مفهوم اختیار، عقلانیت و کرامت انسانی در جامعه امروز ایران میرساند.
۱. عقل یا غریزه؟
در نگاه نخست، استفاده از تعبیر «چشم میبیند، دل هوس میکند» تصویری از انسان ارائه میدهد که بیشتر تابع غریزه است تا خرد. بر پایهی این نگرش، مرد موجودی است ناتوان از کنترل خود، و بنابراین جامعه باید برای جلوگیری از «انحراف» او، پوشش زنان را محدود کند. در چنین مدلی، مسئولیت اخلاقی از دوش فرد برداشته و بر دوش دیگری — یعنی زن — گذاشته میشود.
اما اگر عقل را به معنای قدرت تشخیص خیر و شر و کنترل تمایلات بدانیم، نتیجهی معکوسی به دست میآید: عقل حکم میکند که هر انسان، صرفنظر از جنسیت، مسئول نگاه و رفتار خویش است. در واقع، اگر قرار باشد با قانون و اجبار، غریزهی انسانی مهار شود، دیگر جایی برای تربیت اخلاقی و رشد عقلانی باقی نمیماند.
۲. اخلاقِ الزام یا اخلاقِ انتخاب
پوشش در فرهنگ ایرانی و اسلامی همواره ارزشمند بوده است، اما تفاوتی اساسی میان «حجاب به عنوان فضیلت اخلاقی» و «حجاب به عنوان الزام قانونی» وجود دارد. فضیلت، زمانی معنا مییابد که از دل باور و اختیار برخیزد. اجبار، هرچند ممکن است در ظاهر انضباط ایجاد کند، در باطن به ریا، دوگانگی و حتی طغیان اجتماعی میانجامد.
از منظر جامعهشناسی دین، ایمان و اخلاق زمانی درونی میشوند که با انتخاب آگاهانه همراه باشند. تجربهی نسلهای اخیر در ایران نشان داده است که تحمیل حجاب نه تنها باعث تقویت ارزشهای دینی نشده، بلکه گاه موجب واکنش منفی و فاصله گرفتن جوانان از مفاهیم مذهبی شده است. جامعهای که اختیار را از افراد سلب کند، دیر یا زود با بحران اعتماد و نفاق مواجه میشود.
۳. کرامت انسانی در پرتو آزادی
یکی از اصول بنیادین در اندیشهی دینی و فلسفی، کرامت ذاتی انسان است. در قرآن آمده است: «و لقد کرمنا بنی آدم» — یعنی خداوند به همهی انسانها کرامت بخشیده است. این کرامت، جداییناپذیر از آزادی و حق انتخاب است. بدون آزادی، کرامت به امری صوری و بیمعنا تبدیل میشود.
تحمیل پوشش، حتی با نیت حفظ اخلاق، در واقع نوعی بیاعتمادی به انسان و توانایی او برای تشخیص درست از نادرست است. در حالی که دین، بر تربیت درونی و خودآگاهی تأکید دارد، نه بر نظارت بیرونی و اجبار حکومتی. جامعهای که به بلوغ فکری و اخلاقی شهروندان خود اعتماد نکند، همواره ناگزیر از اعمال کنترل بیرونی خواهد بود.
۴. بازنگری در زبان دینی
مسئلهی دیگری که در این قبیل اظهارات به چشم میخورد، زبان و بیان جنسیتی آن است. وقتی گفته میشود «زن جذاب است و مرد ناتوان از کنترل»، در واقع، هم شأن زن کاسته میشود و هم مرد تحقیر میگردد. چنین زبانی نه تنها با منطق عقلانی سازگار نیست، بلکه با روح تعلیمات دینی که بر مسئولیت فردی و تقوا تأکید دارد نیز در تضاد است.
به جای تأکید بر «زنِ فتنهانگیز»، باید بر «انسانِ مسئول» تمرکز کرد؛ انسانی که با اختیار، آگاهی و احترام به دیگری زندگی میکند. جامعهای که آموزش کنترل درونی و گفتوگو دربارهی روابط انسانی را جایگزین اجبار کند، اخلاقیتر و متوازنتر خواهد بود.
۵. نتیجهگیری
مسئلهی حجاب، اگر از زاویهی اخلاق، کرامت و آزادی مورد توجه قرار گیرد، میتواند به فرصتی برای ارتقای فرهنگی جامعه بدل شود، نه میدان جدال و اجبار. حجاب در ذات خود میتواند نشانهی ایمان، وقار و هویت دینی باشد؛ اما تنها زمانی که انتخابی آگاهانه و آزادانه باشد، معنای واقعی خود را حفظ میکند.
اجبار به حجاب، بر خلاف ظاهر مذهبی آن، در عمل به تضعیف ایمان و اخلاق میانجامد، زیرا اختیار را از انسان سلب میکند. همانگونه که بزرگان دین نیز تأکید کردهاند، ایمان با اجبار حاصل نمیشود، بلکه با بصیرت و عشق درونی است که پایدار میماند.
شاید زمان آن رسیده است که به جای دفاع از اجبار با تکیه بر مفاهیم غریزی، به تقویت عقلانیت، گفتوگو و آموزش اخلاقی روی آوریم. در دنیای امروز، اخلاق، حجاب و ایمان، نه با قانون، بلکه با آگاهی و آزادی زنده میمانند.
کانون دفاع از حقوق بشریت در ایران
# مهسا امینی
# bashariyat@
#اخلاق_اجتماعی
#زن_در_جامعه
#دین_و_آزادی