میشل فوکو در کتاب «نظارت و تنبیه» (Surveiller et Punir) تصویری هولناک اما روشنگر از شیوههای مجازات در قرون گذشته ارائه میدهد؛ جایی که اعدام نه فقط مجازاتی برای گناهکار، بلکه نمایشی برای جامعه بود — تئاتری از رنج و قدرت.
فوکو با نگاهی بیپرده، مراسم اعدام را «تماشاخانهای از سلطه» مینامد. در این تماشاخانه، بدن مجرم بوم نقاشی قدرت حاکم است و مردم تماشاگرانیاند که باید از دیدن درد، اطاعت بیاموزند.
اما این نمایش، روح جامعه را زخمی میکند. تماشای رنج، نه بازدارنده، بلکه عادیکنندهی خشونت است.
در عصر مدرن، اگرچه اعدام از میدان به زندان و از بدن به ذهن منتقل شده، اما پرسش فوکو هنوز پابرجاست:
آیا جامعهای که مجازات را به تماشا میگذارد، خود به نوعی خشونت نهادینه شده دچار نیست؟
بررسی از منظر قانون اساسی و حقوق بشر:
اما وقتی اجرای مجازات، بهویژه اعدام، به عرصهی عمومی کشیده میشود یا بهصورت رسانهای بازنمایی میگردد، این اصل بنیادین در معرض تهدید قرار میگیرد.
از منظر اعلامیه جهانی حقوق بشر (ماده ۳ و ۵):
هر فردی حق زندگی و امنیت دارد.
هیچکس نباید تحت شکنجه یا مجازات غیرانسانی و تحقیرآمیز قرار گیرد.
نمایش مجازات، چه در میدان شهر و چه در قاب رسانه، مصداقی از تحقیر کرامت انسانی است و میتواند نقض آشکار حقوق بشر به شمار رود.
نتیجه:
فوکو با جسارت یادآور میشود که «تماشای درد» نوعی آموزش اطاعت است. هر جامعهای که خشونت را در لباس قانون به نمایش بگذارد، به تئاتری بدل میشود که در آن روح انسانیت آرامآرام فراموش میگردد.
#فوکو
#حقوق_بشر
#قانون_اساسی
#نظارت_و_تنبیه
#فلسفه_قدرت