تهران؛ ۴ پاکبان در پی وقوع تصادف جان خود را از دست دادند
در یک حادثهٔ رانندگی در پایتخت، خودرویی با خودروی حامل پاکبانان شهرداری برخورد کرده و بنا به گزارشهای رسمی چند تن از کارکنان خدمات شهری جان باختهاند — رخدادی که باردیگر هشدار درباره وضعیت ایمنی و حقوقِ نیروی کارِ ضروری در شهر را بلند میکند.
(منابع خبری: اقتصادنیوز، مشرق، انتخاب و ایسنا گزارش دادهاند که حادثه حوالی نیمهشب رخ داده و دستکم چهار پاکبان کشته و چند نفر نیز زخمی شدهاند.) 0
روایت رخداد — چه اتفاقی گزارش شده است؟
بر اساس گزارشهای منتشرشده، حادثه در حوالی نیمهشب رخ داده است: رسانهها زمان حادثه را «ساعت ۰۱:۱۵ بامداد جمعه، گزارششدهٔ ۹ آبان ۱۴۰۴» ذکر کردهاند — که در گزارشهای میلادی بهصورت ۳۱ اکتبر / اوایل نوامبر ۲۰۲۵ آمده است؛ برخی گزارشها نیز تاریخِ انتشار را یک نوامبر ۲۰۲۵ ثبت کردهاند. 1
آنطور که مقامات شهری و خبرگزاریها اعلام کردهاند، یک خودروی سواری (پرشیا) با سرعت بالا و حالتی «خارج از حالت طبیعی» در مسیر حرکت بوده و پس از برخورد با چند خودرو، با خودروی حامل پاکبانانِ شهرداری برخورد کرده است که منجر به واژگونی خودروی حامل و مرگ و مصدومیتِ تعدادی از کارکنان شدهاست. برخی گزارشها تعداد کشتهشدگان را چهار نفر و مجروحان را در حدود ۹ نفر اعلام کردهاند. 2
خوانشی حقوقی و اجتماعی
این حادثه بیش از آنکه صرفاً یک «حادثهٔ رانندگی» باشد، زنگ خطری برای وضعیت کارکنانِ خدمات شهری است که بهصورت شیفتی و در ساعات نامنتظم کار میکنند. این افراد نقش حیاتی در سلامتِ عمومی و نظم شهری دارند؛ با این وجود امنیتِ حینِ جابجایی، تجهیزات و استانداردهای حفاظتیِ آنان غالباً نادیده گرفته میشود.
در منظر حقوق کار و حقوق بشر، دولت و شهرداری دو الزام اساسی دارند: اول حفاظتِ عملی از جان و سلامتِ کارکنانِ خود (از طریق قوانین ایمنیِ شغلی، نظارت بر شیفتها و تأمین وسایل نقلیهٔ استاندارد) و دوم پذیرش مسئولیت و ارائهٔ جبران برای خانوادههای بازماندگان (شامل غرامت، پوششِ درمانی برای مصدومان و تضمینِ معیشتِ خانوارها). ناتوانی در اجرای این وظایف، سوگیریِ ساختاری علیه نیروی کارِ کمدرآمد را عیان میسازد.
ابعادِ انسانی — چهرههای پنهانِ شهر
پاکبانان اغلب نامرئیاند اما شهر بدونِ تلاشِ روزانهٔ آنها فرو میپاشد. خانوادههایی که هر صبح چشمانتظارِ بازگشتِ عزیزانشاناند، با هر گزارشِ حادثه بیمی دائمی را تجربه میکنند. مرگِ ناگهانیِ کارگری که برای خرید نانِ خانواده بیرون رفته، به محاسبهٔ عددی کشته و مصدوم ختم نمیشود؛ زنجیرهٔ رنجِ اجتماعی، اقتصادی و روانی را به دنبال دارد که سهمِ دولت در کاستن یا افزودن به آن تعیینکننده است.
درخواستها و راهکارهای فوری
تحقیقِ مستقل و شفاف دربارهٔ علت حادثه (از جمله بررسی سرعت، مصرف الکل یا مواد، وضعیت فنی خودروها و نقش نهادهای نظارتی). 3
حمایتِ پزشکی و روانی از مجروحان و خانوادههای جانباختگان؛ تضمینِ پوششِ هزینههای درمان و غرامتِ معقول.
بازنگری در استانداردهای حملونقلِ کارکنانِ خدمات شهری: استفاده از ناوگانِ امن، فاصلهٔ مجاز جابجایی، و مقرراتِ روشن برای شیفتبندی.
آموزشِ ایمنی برای کارکنان و افزایشِ نظارتِ شهری بر اجرای قوانینِ راهنمایی و رانندگی، بهویژه در جادهها و بزرگراههایی که کارهای خدماتی در نزدیکی آنها انجام میشود.
ایجادِ صندوق حمایت و بیمهٔ اجباری برای شاغلانِ پرخطرِ شهری تا در مواقع بحران، تکیهگاهی مالی برای خانوادهها وجود داشته باشد.
پایانی فلسفی و فراخوانِ همدلی
هر حادثهٔ اینچنینی پرسشی بنیادین دربارهٔ ارزشِ جانِ کارگر در ساختارِ شهری مطرح میکند: آیا جامعهای که در تار و پودِ اقتصادش بر تلاشِ بیشمارِ افرادِ پنهان بنا شده، حاضر است هزینهٔ محافظت از آنها را بپردازد؟ پاسخِ ما به این پرسش، مصداقِ اخلاقِ جمعیِ ماست — آیا ترحم و غرامت پس از مرگ کافیست، یا باید پیش از وقوع فاجعه، سازوکارهای پیشگیرانه برقرار کنیم؟