فاصلهٔ دردناک میان قانون و واقعیت
بر اساس اصل ۲۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت موظف است خدمات و تأمین اجتماعی را برای بازنشستگی، بیکاری، پیری و ازکارافتادگی تضمین کند. با این حال، در سالهای اخیر ارزش واقعی مستمریها چنان کاهش یافته که بسیاری از بازنشستگان برای تأمین مایحتاج روزمره، مجبور به کار مجدد شدهاند.
این در حالی است که بخشهایی از حاکمیت با حقوقهای نجومی، بیاعتنایی به این تعهد قانونی را آشکارا به نمایش میگذارند.
تبعیض ساختاری و بیعدالتی در پرداختها
در نظام بازنشستگی ایران، تبعیض میان صندوقها آشکار است. مستمری بازنشستگان لشکری و کشوری در مقایسه با کارگران و بازنشستگان سازمان تأمین اجتماعی چندین برابر بیشتر است.
این تبعیض ساختاری نهتنها اصول عدالت اجتماعی را نقض میکند، بلکه شکاف طبقاتی را میان طبقهٔ کارگر و کارمند عمیقتر میسازد.
ابعاد انسانی بحران؛ از شرم تا فراموشی
بازنشستگان بسیاری در اعتراضات خیابانی فریاد زدهاند: «خط فقر، ۳۰ میلیون؛ حقوق ما، ۱۰ میلیون!»
این فریادها نه از خشم، که از تحقیر انسانی برمیخیزد. در جامعهای که یک عمر کار و زحمت به فقر انجامد، کرامت انسان فراموش شده است.
فقرِ بازنشسته، شکستِ اخلاقی جامعه است.
مطابق با اعلامیه جهانی حقوق بشر
ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر بر حق هر انسان برای برخورداری از سطح زندگی شایسته تأکید دارد.
اما امروز در ایران، بازنشستگان با نقض آشکار این اصل روبهرو هستند. سیاستگذاریهای ناعادلانه و نبود شفافیت مالی، این حق بنیادین را از میلیونها نفر سلب کرده است.
راه برونرفت؛ شفافیت و بازتوزیع عادلانه
اصلاح نظام بازنشستگی، بدون شفافیت مالی و نظارت اجتماعی ممکن نیست. بازگشت به عدالت، در گرو اجرای برابر قانون و احترام به کرامت انسانی است.
جامعهای که به سالمندان خود پشت کند، آیندهای برای جوانانش نخواهد داشت.
#حقوق_بشر #vvmiran #MahsaAmini #مهساامینی #بازنشستگان #عدالت_اجتماعی @baschariyat
کانون دفاع از حقوق بشر