هشدار مهم درباره «عقیمسازی و دستکاری ابرها»؛ بحران آب، خشکسالی و حق مردم بر محیطزیست سالم
در میانه تشدید خشکسالی، کاهش بارندگی و افت بیسابقه منابع آبی کشور، بحثهای گستردهای درباره «بارورسازی ابرها» و در مقابل «عقیمسازی یا دستکاری ابرها» در فضای عمومی شکل گرفته است. این پرسشها، فارغ از صحت یا نادرستی هر ادعا، در نقطهای حساس قرار دارند؛ نقطهای که هم بر امنیت زیستمحیطی مردم تأثیر میگذارد و هم بر حق بنیادین آنان نسبت به زندگی سالم و دسترسی به آب.
محیط زیست؛ قربانی خاموش بحرانهای ساختاری و بیاعتمادی عمومی
ایران سالهاست که درگیر چرخهای از کاهش بارندگی، فرونشست زمین، نابودی آبخوانها و سوءمدیریت منابع طبیعی است. همین وضعیت، مردم را نسبت به هرگونه خبر درباره دستکاری اقلیمی حساس کرده است. نبود شفافیت و عدم ارائه گزارشهای علمی رسمی باعث شده کوچکترین خبر درباره «عقیمسازی ابرها» یا «دستکاری بارش» موجی از نگرانی و فرضیات گسترده ایجاد کند.
ریشه این بیاعتمادی همان نقصان ساختاری است: نبود مشارکت شهروندان در سیاستهای محیطزیستی و محرمانه بودن تصمیماتی که مستقیماً بر زندگی مردم تأثیر میگذارد.
جایگاه بارورسازی ابرها در چرخه بارش
چرخه بارش شامل تبخیر، تراکم، تشکیل ابر، رشد قطرات و بارش است. «بارورسازی ابرها» یا Cloud Seeding با افزودن موادی مانند یدید نقره یا نمک، مرحله تراکم را تقویت میکند تا قطرات به حد لازم برای بارش برسند. این تکنیک در اصل برای **افزایش احتمال بارندگی در ابرهایی که قابلیت بارش دارند** طراحی شده است.
اما چرخه بارش، فرایندی فوقالعاده پیچیده و حساس است. تجربه جهانی نشان میدهد که بارورسازی تنها در شرایط خاص و بر روی ابرهای مناسب میتواند اثر بگذارد، و در بسیاری موارد نتیجه آن بسیار محدود است. دستکاری بیمطالعه این چرخه میتواند تعادل طبیعی رطوبت را برهم بزند.
در شرایط فعلی آیا بارورسازی ابرها اثربخش است؟
پژوهشهای رسمی بینالمللی نشان میدهند بازده واقعی بارورسازی ابرها معمولاً «۵ تا ۱۵ درصد» افزایش احتمالی در بارش است، آن هم تنها در ابرهای «بارشزا».
در شرایط فعلی ایران که با سه بحران عمده روبهروست—
۱) کاهش رطوبت جو
۲) کاهش تعداد سامانههای بارشزا
۳) گرمایش شدید سطح زمین
—اثربخشی بارورسازی بهطور طبیعی کاهش مییابد.
وقتی رطوبت کم است و ابرهای مناسب شکل نمیگیرند، بارورسازی نمیتواند از «هیچ» بارش بسازد. اثر آن تنها بر ابرهایی ممکن است که **پتانسیل بارش بالفعل** داشته باشند. از همین رو کارشناسان میگویند: «بارورسازی نمیتواند خشکسالی را درمان کند؛ تنها میتواند در سالهای نرمال مقدار اندکی کمک کند.»
خشکسالی و گسترش دامنه فرضیات درباره دستکاری ابرها
وقتی خشکسالی عمیق میشود، مردم دنبال توضیح میگردند؛ بهویژه وقتی دولتها درباره مدیریت آب شفاف عمل نمیکنند.
همین خلأ اطلاعرسانی موجب شکلگیری فرضیاتی مانند:
– عقیمسازی ابرها
– انحراف مسیر بارش
– تخلیه رطوبت پیش از ورود سامانهها
– پروژههای اقلیمی ناشناخته
واقعیت این است که نبود گزارشهای علمی منظم، نبود دادههای عمومی و عدم حضور متخصصان مستقل در فرآیندهای تصمیمگیری، دامنه این فرضیات را گسترش میدهد. در چنین محیطی، حتی یک تغییر طبیعی آبوهوایی نیز میتواند بهعنوان «دستکاری» تعبیر شود.
تحلیل حقوقی: آیا دستکاری اقلیم میتواند نقض حقوق بشر باشد؟
طبق اصل پنجاه قانون اساسی ایران، حفاظت از محیطزیست وظیفه عمومی است و فعالیتهایی که باعث «تخریب غیرقابل جبران» شوند ممنوعاند. اگر هرگونه دستکاری در چرخه بارش — چه بارورسازی یا بدتر از آن، کاهش بارش — بدون شفافیت عمومی انجام شود، مصداق نقض همین اصل خواهد بود.
همچنین ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر، حق انسان بر زندگی را تضمین میکند؛ حقی که بدون دسترسی به آب، محیطزیست سالم و امنیت اقلیمی قابل تحقق نیست. بنابراین، هرگونه اقدامی که چرخه طبیعی بارش را مختل کند، یک خطر جدی برای حقوق اساسی مردم محسوب میشود.
نتیجهگیری: بحران آب، بحران اقلیم و بحران اعتماد
بارورسازی ابرها در بهترین حالت تنها یک «ابزار کمکی» است و نمیتواند از خشکسالی جلوگیری کند. آنچه امروز ایران نیاز دارد، نه اتکا به تکنیکهای محدود، بلکه شفافیت، نظارت عمومی، مدیریت علمی و پایان دادن به الگوی مخرب بهرهبرداری از آب است.
مردم وقتی نگرانند، باید پاسخ بگیرند. و این پاسخ تنها از مسیر **شفافیت علمی** و **دسترسی آزاد به اطلاعات محیطزیستی** به دست میآید؛ نه از طریق پنهانکاری یا انکار.
#مهساامینی #MahsaAmini #vvmiran @baschariyat
