مقاله پژوهشی: بررسی نقص آزادیها در ایران از سال ۱۳۵۷ تا امروز (۲۵ مهر ۱۴۰۴)
از نخستین روزهای پس از انقلاب ۱۳۵۷ تا امروز، آزادیهای مدنی، اجتماعی و سیاسی در ایران در بستری از محدودیت، کنترل و تفسیرهای سختگیرانه از قدرت سیاسی شکل گرفته است. این مقاله پژوهشی به بررسی چهار دهه تحول و تشدید یا کاهش آزادیها در حوزههای بیان، مطبوعات، تجمع، حقوق زنان، حقوق اقوام و ساختارهای حقوق بشری میپردازد و نشان میدهد چگونه فاصله میان قانون اساسی و عمل سیاسی، به نقض مداوم حقوق اساسی شهروندان منجر شده است.
۱. مقدمهای بر آزادی و مفهوم حق بنیادین در ایران معاصر
آزادی در هر جامعهای نه یک امتیاز سیاسی، که ستون اصلی کرامت انسانی است. پس از انقلاب ۱۳۵۷، ساختار سیاسی جدید ایران بهصورت رسمی آزادی را در اصول متعدد قانون اساسی تضمین کرد: آزادی بیان، قلم، اجتماعات، احزاب و حقوق زنان. اما فاصله میان این اصول و اجرای واقعی آنها از همان سالهای نخست آشکار شد. پژوهشهای متعدد داخلی و بینالمللی نشان میدهد که طی چهار دهه گذشته، آزادیها نه در مسیر گسترش، بلکه در چرخهای از محدودسازیهای متناوب قرار داشتهاند.
۲. دهه ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷: تثبیت قدرت و محدودیت ساختاری آزادی
پس از انقلاب، بسیاری از نهادهای مستقل منحل یا محدود شدند. مطبوعات منتقد تعطیل شدند و دادگاههای انقلاب به ابزار اصلی برخورد با مخالفان تبدیل گشتند. آزادی تجمع، اعتراض و سازمانیابی مدنی تقریباً غیرممکن شد. در این دوره، «امنیت سیاسی» و «دفاع از ارزشهای انقلاب» بر هرگونه مطالبه آزادی مدنی تقدم یافت.
۳. دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰: روزنههای اصلاحات و چرخه سرکوب
در دوره دولت اصلاحات، جامعه تجربهای کوتاه از باز شدن فضاهای مدنی داشت: مطبوعات مستقل رشد کردند، انجمنهای مدنی فعال شدند و بحث آزادی بیان وارد فضای عمومی شد. اما این روند در اوایل دهه ۱۳۸۰ با برخوردهای امنیتی، تعطیلی گسترده مطبوعات، محدودیت احزاب و بازداشت فعالان مدنی با شدت بیشتری ادامه یافت. این دوره نشان داد که آزادی در ایران «پایدار» نیست؛ بلکه وابسته به اراده سیاسی مقطعی و نه ساختار قانونی است.
۴. دهه ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸: اعتراضات، سرکوب و محدودسازی بنیادی آزادیها
پس از اعتراضات ۱۳۸۸، قوانین و ساختارهای امنیتی سختگیرانهتر شدند. محدودیت اینترنت، کنترل فضای مجازی، برخورد با تجمعات مسالمتآمیز و بازداشتهای گسترده فعالان حقوق بشر نشاندهندۀ رویکردی است که امنیت را فراتر از آزادی قرار میداد. در این دوره، مرز میان «انتقاد» و «جرم سیاسی» مبهم شد و بهتدریج نقد اجتماعی به «اخلال در امنیت» تعبیر گردید.
۵. دهه ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۴: نسل جدید، مقاومت مدنی و اوج نقض آزادیها
اعتراضات آبان ۹۸، جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، نقطه عطفی در تاریخ آزادی در ایران ایجاد کردند. در این دوره، نقض آزادیها در حوزههای مختلف شدت یافت:
- محدودیت شدید دسترسی به اینترنت و فیلترینگ گسترده
- بازداشتهای بیضابطه و برخورد خشونتآمیز با معترضان
- ممنوعیت فعالیت گروههای مستقل زنان و مدافعان حقوق بشر
- افزایش فشار بر روزنامهنگاران، معلمان، کارگران و دانشجویان
در مقابل، نسل جدیدی از فعالان مدنی شکل گرفت که آزادی را نه یک مطالبه سیاسی، بلکه یک حق طبیعی و انسانی تعریف میکرد. این شکاف میان جامعه و ساختار قدرت، امروز نیز همچنان ادامه دارد.
۶. مقایسه با قانون اساسی و اسناد بینالمللی حقوق بشر
بر اساس اصول ۲۴، ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی، آزادی مطبوعات، تشکیل اجتماعات و آزادی بیان تضمین شده است. اما در عمل، این اصول با شروط گسترده و تفاسیر امنیتی محدود شدهاند. از نگاه حقوق بشر، آزادی بیان، تجمع و اعتراض در مواد ۱۹، ۲۰ و ۲۱ «اعلامیه جهانی حقوق بشر» حقوق غیرقابلسلب هستند. بنابراین، فاصله میان قانون داخلی، قانون بینالمللی و شیوه اجرایی در ایران، ماهیت نقض سیستماتیک آزادیها را نشان میدهد.
۷. نتیجهگیری: آینده آزادیها در ایران
پژوهش چهار دهه گذشته نشان میدهد که آزادی در ایران در چرخهای از پیشروی کوتاه و عقبنشینی بلندمدت قرار داشته است. با وجود این، جامعه ایران امروز بیش از هر زمان درک کرده که آزادی نه هدیه حکومتها، بلکه دستاورد مردم است. ادامه این مسیر به وجود نهادهای مستقل، قوانین شفاف، کاهش نقش نهادهای امنیتی در حوزه مدنی و ایجاد نظام مسئولیتپذیر وابسته است. آزادی نیروی محرکِ جامعه است، و هیچ ساختاری نمیتواند خواست جمعی مردم برای کرامت، عدالت و حق انتخاب را برای همیشه خاموش کند.
#مهساامینی #vvmiran @baschariyat #MahsaAmini
