طبق اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، «در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میگردد.»
اما در عمل، این اصل به یکی از فراموششدهترین اصول قانون اساسی بدل شده است. پروژههای سدسازی بیرویه، استخراج بیحد منابع، و سیاستهای نادرست آبی، زیستبوم ایران را در آستانه فروپاشی قرار داده است.
نابودی تالابها، خشکیدن رودخانهها و گسترش ریزگردها تنها بحرانهای زیستمحیطی نیستند، بلکه نقض مستقیم حقِ زندگی سالم و حقِ دسترسی به منابع طبیعی محسوب میشوند؛ حقوقی که در ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر به عنوان «حق برخورداری از استاندارد کافی برای سلامتی و رفاه» تصریح شده است.
تحلیل فلسفی
طبیعت در فلسفهی انسانگرایانه نه صرفاً یک منبع، بلکه شریک زندگی بشر است.
وقتی انسان به جای همزیستی، به تسلط بر طبیعت میاندیشد، در واقع به نابودی خودش فرمان داده است.
آنچه امروز در ایران رخ میدهد، نه فقط تخریب خاک و آب، بلکه ویرانی اخلاق جمعی است؛ اخلاقی که باید میان «قدرت» و «مسئولیت» توازن برقرار کند.
تحلیل اجتماعی و سیاسی
محیط زیست ایران قربانی فساد ساختاری، رانت و بیتدبیری مزمن است.
جنگلبانان و فعالان محیط زیست به جای حمایت، بازداشت میشوند.
مردمی که در برابر سدسازی یا آلودگی اعتراض میکنند، متهم به «اخلال در نظم» میشوند.
این سیاستها نشان میدهد که حکومت نهتنها در برابر طبیعت مسئول نیست، بلکه از تخریب آن برای کنترل جامعه نیز بهره میگیرد.
آینده ایران در گروی بازگشت به عقلانیت و احترام به طبیعت است.
تا زمانی که محیط زیست در معادلات قدرت جایی نداشته باشد، هیچ حق بشری، حتی حقِ حیات، تضمین نخواهد شد.
#محیط_زیست #حقوق_بشر #vvmiran #مهساامینی #MahsaAmini @baschariyat #کانون_دفاع_از_حقوق_بشر