بحران آب و مسئولیت دولت؛ وقتی طبیعت هشدار میدهد
اظهار دکتر پزشکیان درباره احتمال جیرهبندی آب در تهران، نه فقط یک هشدار زیستمحیطی بلکه نشانهای از یک بحران عمیق مدیریتی است. اگر طبیعت بار نبارد، آیا باید تهران را خالی کنیم؟ یا پیش از آن، باید مسئولیتها را جدیتر بگیریم؟
فریاد خاموش طبیعت
بحران آب در ایران دیگر فقط مسئلهای اقلیمی نیست، بلکه بازتاب سالها تصمیمگیری نادرست، سدسازی بیرویه، انتقالهای پرهزینه و بیبرنامه و نادیدهگرفتن حقوق نسلهای آینده است. طبیعت به زبان خود هشدار میدهد: یا تغییر کنید، یا فرو میپاشید.
مسئولیت اخلاقی و حقوقی دولت
در قانون اساسی ایران، دولت موظف است منابع طبیعی را برای نسلهای آینده حفظ کند و بهرهبرداری از آنها را عادلانه تنظیم نماید. وقتی در شهری مانند تهران، آب به مرز جیرهبندی میرسد، باید پرسید که چه بر سر این تعهد آمده است؟ در اعلامیه جهانی حقوق بشر، حق بر زندگی شایسته و محیطزیست سالم، از پایههای کرامت انسانی شمرده شده است. بیتوجهی به مدیریت منابع، نقض غیرمستقیم همین حق بنیادین است.
فراتر از کمبود، بحران عدالت
در حالیکه میلیونها نفر در مناطق محروم ایران با بیآبی دست و پنجه نرم میکنند، همچنان باغهای خصوصی و پروژههای غیرضروری در حال مصرف بیرویهاند. مسئله، کمبود آب نیست؛ مسئله، بیعدالتی در مصرف و مدیریت است.
راه نجات، بازگشت به عقلانیت
بحران آب، دعوتی است برای بازگشت به تفکر انسانی، علمی و مسئولانه. ایران سرزمین کمبارانی است، اما با شفافیت، آموزش عمومی و مسئولیتپذیری، میتواند از یک تهدید زیستمحیطی، فرصتی برای تغییر فرهنگی بسازد.
