۲۳ آبان ۱۴۰۴

جامعه‌ای که لایه‌هایش از هم دور می‌شود جامعهٔ ایران در دهه‌های اخیر با نوعی گسست آرام اما عمیق روبه‌رو شده است؛ گسستی که در ظاهر شاید فقط اختلاف درآمد و امکانات باشد، اما در عمق، تبدیل به شکافی میان انسان‌ها، تجربه‌های زیستی، و حتی ارزش‌ها شده است. این فاصلهٔ طبقاتی فقط تفاوت در «داشتن» نیست؛ بلکه تفاوت در «شدن» است، در فرصت‌هایی که برخی هرگز نمی‌بینند و برخی بیش از نیاز در اختیار دارند. در این ساختار نابرابر، جامعه به دو سوی نابرابر تقسیم شده: گروهی که هر روز زندگی‌شان درگیر بقا، اجاره‌خانه، هزینهٔ درمان، مدرسه، و ابتدایی‌ترین نیازهاست؛ و در مقابل، گروهی که در مدار کاملاً متفاوتی زندگی می‌کند؛ مدار مصرف، ارتباطات، دسترسی‌ها و امنیت اقتصادی. این دو جهانِ ظاهراً مشترک، در حقیقت کمتر نقطهٔ تلاقی دارند؛ گویی ایرانِ امروز، نه یک کشور، بلکه چند «واقعیت موازی» است که فقط روی نقشه کنار هم قرار گرفته‌اند. تبعیض: ریشهٔ نابرابری و فرسایش عدالت اجتماعی تبعیض در جامعه فقط زمانی نیست که قانون میان افراد فرق بگذارد؛ تبعیض زمانی رخ می‌دهد که ساختار اجتماعی به‌گونه‌ای طراحی یا شکل گرفته که مسیر زندگی را از همان ابتدا ناعادلانه می‌کند. کودکی که در خانوادهٔ کم‌درآمد به دنیا می‌آید، از نخستین روزهای زندگی‌اش با کمبودهایی روبه‌روست که خود انتخاب نکرده: دسترسی کمتر به آموزش باکیفیت، تغذیهٔ مناسب، امکانات فرهنگی، فرصت‌های شغلی آینده، و حتی احساس ارزشمندی اجتماعی. در سوی دیگر، کودکانی هستند که از همان ابتدا «مزیت‌های ساختاری» همراهشان است؛ بهتر دیده می‌شوند، بهتر شنیده می‌شوند و انتخاب‌های بیشتر و متنوع‌تری پیش رو دارند. این فاصله، در نهایت تبدیل به چرخه‌ای می‌شود که نسل‌ها را بازتولید می‌کند: فقر، فقر می‌آورد و امکانات، امکانات بیشتری تولید می‌کند. جامعه‌ای که نیازمند بازاندیشی است نقد جامعهٔ ایران به معنای نفی آن نیست؛ بلکه دعوت به بازاندیشی جمعی است. هیچ جامعه‌ای با این سطح از نابرابری نمی‌تواند به عدالت، امنیت اجتماعی، و رضایت عمومی نزدیک شود. رفع تبعیض و کاهش فاصلهٔ طبقاتی نه‌تنها یک خواستهٔ اخلاقی بلکه یک ضرورت انسانی و اجتماعی است. برای کاهش این شکاف، لازم است: آموزش به‌عنوان مهم‌ترین ابزار برابری تقویت شود؛ حمایت اجتماعی از اقشار کم‌درآمد واقعی و شفاف باشد؛ کرامت انسانی، مستقل از طبقهٔ اقتصادی، به‌عنوان ارزش بنیادین بازتعریف شود؛ ساختارها به‌جای تقویت امتیازات، فرصت‌های برابر فراهم کنند. سخن پایانی هیچ جامعه‌ای با تبعیض پایدار نمی‌ماند و هیچ ملتی با فاصلهٔ طبقاتی عمیق، به آرامش و رشد نمی‌رسد. نقد این وضعیت، نشانهٔ مسئولیت‌پذیری است، نه بدبینی؛ و یادآوری این حقیقت که هر انسان، صرف‌نظر از طبقه و موقعیت، سزاوار زندگی با احترام، فرصت و عدالت است.

جمع‌آوری فرش‌های حرم کربلا و جایگزینی با فرش‌های عربستانی؛ تحلیل حقوق بشری و فرهنگی تصمیم مدیریت حرم کربلا برای جمع‌آوری ...