کودکان در سایهی سیاست؛ نگاهی به اعزام دانشآموزان به مناطق عملیاتی
در حالیکه پیماننامه حقوق کودک صراحتاً بر ممنوعیت هرگونه بهرهبرداری سیاسی، نظامی و ایدئولوژیک از کودکان تأکید دارد، گزارشها حاکی از آن است که بیش از ۱۱ هزار دانشآموز در قالب کاروانهای موسوم به «اردوهای راهیان نور» به مناطق عملیاتی اعزام شدهاند. این رویداد، نه بهعنوان یادمان صلح، بلکه بهمثابه بازتولید حافظهی جنگ در ذهن کودکانی است که هنوز در مسیر شکلگیری هویت انسانی و مدنی خویشاند.
کودک، بر اساس تعریف جهانی و مندرج در پیماننامه حقوق کودک (۱۹۸۹)، انسانی است که تا رسیدن به سن هجده سالگی باید از هرگونه سوءاستفاده، فشار و تلقین ایدئولوژیک مصون بماند. اما در جمهوری اسلامی ایران، این اصل بنیادین بارها نقض شده است؛ از مدارس ایدئولوژیک و آموزشهای مبتنی بر اطاعت کورکورانه، تا اعزام دانشآموزان به مناطقی که بوی باروت و مرگ هنوز در خاکشان تنیده است.
اعزام دانشآموزان به مناطق جنگی، با عنوانی ظاهراً فرهنگی، در واقع نقض آشکار حق کودک بر آموزش آزاد، امنیت روانی و رشد سالم است. وقتی دانشآموز، در سنین نوجوانی، در برابر روایتهای رسمی از «شهادت» و «دفاع مقدس» قرار میگیرد، آگاهی او از جهان نه بر پایه عقل و انسانگرایی، بلکه بر محور ترس، تقدیس مرگ و نفرت از دیگری شکل میگیرد. این همان چرخهی بازتولید خشونت است که در جامعهی استبدادی نهادینه میشود.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل سیام خود، دولت را موظف میداند که وسایل آموزش رایگان برای همه را تا پایان متوسطه فراهم کند؛ اما وقتی همین نظام آموزشی به ابزاری برای تبلیغ ایدئولوژی جنگ و فدا شدن در راه قدرت بدل میشود، روح همان اصل زیر پا گذاشته میشود. در چنین شرایطی، «آموزش» نه برای پرورش انسان آزاد، بلکه برای ساخت شهروند مطیع و سرباز ایدئولوژیک به کار میرود.
از سوی دیگر، اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده ۲۶ خود میگوید که آموزش باید با هدف رشد کامل شخصیت انسانی و احترام به حقوق بشر صورت گیرد. اما چگونه میتوان از رشد انسانی سخن گفت، زمانی که کودک را در مسیر سفرهای نظامی میفرستند تا در خاک آغشته به خون، مفهوم وطن را با مرگ پیوند دهد؟
این اعزامها، اگرچه در ظاهر با هدف «آشنایی نسل جدید با تاریخ دفاع مقدس» صورت میگیرد، در واقع تلاشی است برای تداوم یک حافظهی حکومتی که نمیخواهد کودکان آیندهای بدون جنگ تصور کنند. این نه یادآوری تاریخ، بلکه مصادرهی ذهن کودک است — کودکی که باید در سایهی صلح، عدالت و آگاهی رشد کند، نه در میان مینهای تبلیغات ایدئولوژیک.
جامعهای که کودکانش را به میدانهای گذشته میفرستد، در حقیقت آیندهی خود را میسوزاند. و شاید دردناکترین پرسش این باشد: آیا در کشوری که کودکی هنوز معنای آزادی را نیاموخته، سخن گفتن از «دفاع مقدس» چیزی جز تکرار بیپایان جنگ در حافظهی جمعی است؟